پروین اعتصامی
تهيه و تلخيص از سحر تهيه و تلخيص از سحر







اعتصامی از بزرگترین شاعران قرن حاضر است که در زندگی کوتاه 35 ساله خود توانست شعرهایی ماندگار با مضامین اجتماعی عمیق بسراید .برخی از اشعار او پس از گذر دهها سال گوئی همین امروز و برای همین روز سروده شده اند. گفتگوی جالب و پر معنی میان محتسب و مست از این جمله است:

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت : ای دوست این پیراهن است افسار نیست

گفت : مستی زان سبب افتان و خیزان میروی

گفت : جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست

گفت: میباید تو را تا خانه قاضی برم

گفت: رو صبح ای قاضی نیمه شب بیدار نیست

گفت: نزد یک است والی را سرای آنجا شویم

گفت: والی از کجا در خانه خمار نیست

گفت: تا داروغه را گویم، در مسجد بخواب

گفت: مسجد خوابگاه مردم بد کار نیست

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وا رها ن

گفت: کار شرع کار د رهم و دینار نیست

گفت: از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم

گفت: پوسیده است جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت: اگه نیستی کز سر درافتادت کلاه

گفت: در سر عقل میباید بی کلاهی عار نیست

گفت: می بسیار خوردی زان چنین بی خود شدی

گفت: ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست

گفت: باید حد زند هشیار مردم مست را

گفت: هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست


او با دیدی زنانه و ژرف در زمانی که ادبیات بی چون و چرا در تسخیر مردان بود از \"مادر\" سخن راند و از\" انس و شفقت\" زنانه. او نابرابری وحشتناک میان زن و مرد را می دید و خود نیز خوب آن را می شناخت از همین رو نیز برآشفته تر و حق خواهانه تر بر آن حمله می یرد:

 

اگر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ

بزرگ بوده پرستار خردی ایشان.

به گاهواره مادر بسی خفت

سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان.

در آن سرایی که زن نیست،انس و شفقت نیست

در آن وجود که دل مرد،مرده است روان

به هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوشت

برای مرد کمال و برای زن نقصان

زن از نخست بوده رکن خانه هستی

که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان

 

اعتصامی شاعری جانبدار و آگاه به مسائل اجتماعی بود. او که زاده انقلاب بزرگ و پر شور و شعور مشروطیت است از فساد، تزویر و نابرابری اجتماعی رنج می برد و این درد و رنج در او، به عصیان و پرخاش علیه استثمارگران، امیران و حاکمان سالوسگر شرع در شعرش منجر می شود. او از کارگران و رنجبران و حقوق پایمال شده آنان سخن می گوید:

 

 


ای رنجبر

تا به كي جان كندن اندر آفتاب اي رنجبر

ريختن از بهر نان از چهره آب اي رنجبر

زين همه خواري كه بيني زآفتاب و خاك و باد

چيست مزدت جز نكوهش يا عتاب اي رنجبر

از حقوق پايمال خويشتن كن پرسشي

چند ميترسي ز هر خان و جناب اي رنجبر

جمله آنان را كه چون زالو مكندت خون بريز

وندران خون دست و پايي كن خضاب اي رنجبر

ديو آز و خودپرستي را بگير و حبس كن

تا شود چهر حقيقت بيحجاب اي رنجبر

حاكم شرعي كه بهر رشوه فتوي ميدهد

كه دهد عرض فقيران را جواب اي رنجبر

آن كه خود را پاك ميداند ز هر آلودگي

ميكند مردارخواري چون غراب اي رنجبر

گر كه اطفال تو بيشامند شبها باك نيست

خواجه تيهو ميكند هر شب كباب اي رنجبر

گر چراغت را نبخشيده است گردون روشني

غم مخور, ميتابد امشب ماهتاب اي رنجبر

در خور دانش اميرانند و فرزندانشان

تو چه خواهي فهم كردن از كتاب اي رنجبر

مردم آنانند كز حكم و سياست آگهند

كارگر كارش غم است و اضطراب اي رنجبر

هر كه پوشد جامه نيكو, بزرگ و لايق اوست

رو تو صدها وصله داري بر لباب اي رنجبر

جامهات شوخ است و رويت تيرهرنگ از گرد و خاك

از تو ميبايست كردن اجتناب اي رنجبر

هر چه بنويسد حكام اندرين محضر رواست

كس نخواهد خواستن زيشان حساب اي رنجبر

 

پروین اعتصامی در روز 25 حوت سال 1285 در تبریز در خانواده ای با فرهنگ بدنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) بود و مادرش اختر فتوحی. او ادبیات را سوای پدر در مکتب بزرگانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت و به تشویق بهار نیز بود که در 30 سالگی دیوان اشعارش را منتشر ساخت. بسیاری از اشعار پروین با محتوای غنی اجتماعی به سبک مناظره سروده شده اند. 65 قطعه از اشعار او همانند مناظره میان \"نخ و سوزن\" و \"سیر و پیاز\" دارای چنین ویژگی می باشند.

پروین اعتصامی در اثر بیماری حصبه در سن 35 سالگی در روز 15 حمل1320 در تهران درگذشت.

 


او پیش از مرگ برای خود چنین سرود:

 

اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی ز ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است

خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است

بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است

هر که باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است

آدمی هر چه توانگر باشد چون بدین نقطه رسید مسکین است

اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است

زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است

خرم آنکس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است .

 

منبع : نامه هفتگي

 

 


May 8th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان